نام شهر: مشهد
نام مجموعه: شاهدمعرفت
نام تیم: شهید رضازاده
کد تیم: 3876
شرح: از امتحان اومدم بودم
در حال استراحت بودم که بعدش بشینم امتحان بعدیمو
بخونم
بابام از سر کار با استرس و ترس و حالت نگرانی
اومد خونه همه که داشتیم بابا رو نگاه میکردیم
مامان گفت: چیشده
گفت: بالگرد رئیس جمهور و با چند همراه اش فرود سخت داشته
و نمی تونن پیداش کنن
بابا که اینو گفت، سرجام خوش شدم ،دیگه دست هیچ کدوممون به کار نمی رفت
دیگه اصلا حال انجام دادن هیچ کار و نداشتیم
از یک طرف نگران رئیس جمهور کشور مون بودیم
از طرف دیگه نگران کشوری که رئیس جمهور نداره
تا صبح خوابمون نمی برد
نشسته بودیمو دعا میکردیم که پیداشا
بابا گفت تلویزیون خاموش کنین
ساعت6 صبح که بابا دوباره تلویزیون روشن کرد
تا صفحه تلویزیون و دیدم سرم گیج رفت اشکام خود به خود جاری شد
خبری که شنیدم باورم نمیشد با خودم گفتم مگه خادم امام رضا نبود
مگه قرار نبود امام رضا مراقبش باشه
باخودم گفتم چرا آخه باید اینجوری شه همینجوری شم دستمون به کار نمی رفت
دیگه باید چیکار کنیم
کشور چی میشه ........
دیگه نمی تونم برا تون بنویسم
دیگه دستم مثل اون موقع به کار نمیره نمی تونم
پویش شهید مردم در بخش