نام شهر: سبزوار
نام مجموعه: فرزانگان دوره دوم
نام تیم: پنج نفره
کد تیم: 11659
شرح: وقتی بغض گلویم را گرفت، نفسم به سختی بالا آمد، دستانم خیس شده بود و پاهایم توان ایستادن نداشت؛ متوجه شدم که چه اتفاق تلخی رخ داده است. توقع نداشتیم اینطور با مولایت امام رضا قول و قرار بگذاری و به دور از چشم هر انسان و دوربینی راهی سفر شوی.
اصلا نمی دانم؛ طی این سه سال، برای خودت دفتر تهیه کردی یا نه؟ دفترت را تجهیز و مدرن کردی یا نه؟ اصلا نیازی به دفتر داشتی؟ ما که شما را پشت میز ندیدیم. تا دیدیم و دیدیم، در روستاهای دور افتاده و در حال افتتاح پروژه های بر زمین مانده بودی.
شهید رئیسی؛ حقیقتا لباس خاکی و گلی بچه های جهادی را زیاد دیدیم اما تا حالا عبای گلی ندیده بودیم اما تو به ما نشان دادی؛ تو نشان دادی که مسئولان نیز می توانند شهید شوند؛ خیلی وقت بود که خطی بین مسئولان و شهدا کشیده بودیم اما نشان دادی می شود در عالم سیاست هم بود و شهید شد.
شهید خدمت؛ کاش بیشتر خدماتت را می دیدیم و می شنیدیم. کاش قبل از شهادتت می توانستیم تشکر کنیم بابت راه اندازی مجدد ده ها هزار کارخانه، بابت خزانه خالی که پر شد و استقراض هایی که تسویه شد؛ بابت تامین آب شرب اهواز، بابت احیای دریاچه ارومیه، بابت واردات و تولید واکسن کرونا، بابت حل تنش آبی چند شهر بزرگ کشور ، بابت اینکه خودت فساد چای دبش را بر ملا کردی و وزیرت را به محکمه بردی، بابت آزادسازی ده ها هزار متر از سواحل به نفع مردم، بابت حذف امضاهای طلایی.... بابت بابت بابت بابت.... بابت همه اینها... کاش می شد دوباره زنده شوی و یک بار از تو تشکر کنم... اما اکنون سعی می کنم خودم را به تشییع پیکرت برسانم؛ این تشکر را از من قبول کن.
پویش شهید مردم در بخش