عنوان: فرزند حاج قاسم موضوع انتخابی: حادثه تروریستی کرمان ویژگی های روایت انتخابی: قصه دار بودن_قرار بود بچه ها تا زمانی که مادرانشان به گلزار شهدا می روند، زیارت می کنند و برمی گردند، در موکب نزد حسین بمانند. بعدازظهر بود و ظاهرا آنها برگشته بودند که انفجار اول رخ داد. محل انفجار با محل موکبی که بچه ها آنجا بودند فاصله داشت. حسین بلافاصله همسر و بچه های خودش به همراه دو خواهرش و بچه های آنها را سوار ماشین کرد تا آنها را به محل پارک ماشین شان برساند که سوار ماشین شود و قبل از اینکه اتفاقی برایشان بیفتد به خانه برگردند. همگی سوار شدند و به محلی رفتند که ماشین ها پارک بودند. یعنی همان محلی که انفجار دوم رخ داد. حسین همسر و خواهرانش و بچه ها را از ماشین پیدا می کند. به خیال اینکه آنجا دیگر امن است. بچه ها به سمت ماشین شان می روند و حسین خودش به سمت موکب و جایی که انفجار اول رخ داده بود برمی گردد تا شاید کمکی از دستش بربیاد. او می رود و همسرش و 2خواهرش به همراه بچه ها به سمت ماشین می روند که سوار شوند و به خانه برگردند اما در همان هنگام انفجار دوم رخ می دهد.»
انفجار دوم در مسیری فرعی رقم خورد. جایی نزدیکی تخت درگاه قلی بیگ. این مسیر خارج از محدوده گلزار شهدا و کمی دورتر از مسیر اصلی رسیدن به مزار حاج قاسم است. محلی که در روز حادثه بیشتر به عنوان پارکینگ از آن استفاده شده بود. افرادی که قصد رفتن به گلزار شهدا را داشتند، آن روز خودروهایشان را در این محل پارک کرده و بعد با پای پیاده راهی گلزار شهدا می شدند و به همین دلیل تروریست ها آنجا را نیز برای انجام عملیات تروریستی خود در نظر گرفته بودند. انفجار دوم درست در محلی رخ داد که همسر حسین، 2 خواهرش و بچه هایشان حضور داشتند. یکی از خواهران حسین فاطمه نام داشت که ریحانه و محمدامین فرزندان او بودند. فاطمه و هر دو فرزندش در این حادثه به شهادت رسیدند. خواهر دیگر حسین سمیه نام داشت. فرزندان او فاطمه زهرا و مهدی نام داشتند که آنها نیز به شهادت رسیدند. دیگر شهدا نغمه، همسر حسین و دختر 9ساله اش به نام مریم بودند. البته پسر 12ساله حسین به نام امیرعلی نیز همراه آنها بود که در این حادثه مجروح شد و حالا در بیمارستان در بخش مراقبت های ویژه نگهداری می شود و از همه مردم می خواهم برای نجاتش دعا کنند.
به گفته احمد سلطانی نژاد، این حادثه شوک بزرگ به این خانواده و اقوام وارد کرد. هر دو داماد خانواده در یک لحظه همسران و فرزندانشان را از دست دادند. حسین نیز عزادار شهادت همسر و دخترش شد. این خانواده اصالتا اهل روستای کیسکان شهرستان بافت هستند. سال ها قبل پدر و مادر حسین از کیسکان به کرمان آمدند و پس از آن بچه هایشان هم در همین شهر ازدواج کردند و بچه دار شدند اما این حادثه تروریستی باعث از دست رفتن عزیزان این خانواده شد. نقاط قوت و ضعف روایت: نقاط قوت:اینکه پدر ریحانه با جزئات حتی لباس و شمایل ظاهی فرزندش را به یاد داشته
و اینکه این ماجرا باعث شد رگ غیرت و احساس هم دردی ملت به وجد بیاد و باعث شود کهپاسخ این کار را بدهیم
نقاط ضف:ایکه الان بعد از مد ها دیگه بعضی ها حتی این حادثه رو هم به یاد نمیاورد