خرده روایت
شامل زاویه دید، فضاسازی و پرداختن به جزئیات، شخصیت پردازی و ... شرح کامل دهید:
بنری که بر روی دیوار نصب شده بود ((مخترع مه ولات از نور خورشید آب تولید کرد )) چه خنده و شادمانی که بهترین نیایش جهان هستی و نزدیک ترین راه به سوی خداوند است را برایم به ارمغان آورد . خسته از خشکسالی های پی در پی در 30 سال ناامیدی به آینده در بین هم سن و سالهایم - مهاجرت از دیاری مادری و...
هر روز ذهن آشفته ام را مشوش میکرد انگار مهم نیست چقدر می مانیم یک روز- یک ماه - یک سال
مهم کیفیت ماندن است بعضی ها در یک روز تمام دنیا را به تو هدیه می دهند .
انسان زیبایی ها و خوبیها را ستایش می کند و خوبیهای افراد را هر روز باید به زبان آورد .
آب لغت بی نظیر خداوند جلوه زیبای طراوت و مظهر پاکی و زلالی و دلیل اصلی ادامه هستی است ، در نبود آب خروش رودخانه ها آواز دلنشین پرندگان ترنم شکوفه های درخشان، نسیم لبخند زیبا و رنگارنگ طبیعت خبری نیست و نخواهد بود از آن روز به بعد سوار بر اسب امید و برگشت هم سن و سالانم به دیار زیبای مه ولات فهمیدم می شود با نبود امکانات پیشرفته در پیشرفت میهن عزیزم ایران سرمایه ی جاودانی شد و عزمم را محکم تر از گذشته به فکر بهتر شدن کردم و به امید آن روزم .