عنوان: از زائرانت هم هراس دارند موضوع انتخابی: حادثه تروریستی کرمان ویژگی های روایت انتخابی: قصه دار بودن : فاجعه تأسف بار و دردناک شهادت تعداد زیادی از زائرین گلزار شهدای کرمان ، در مراسم سالگرد سردار دلها شهید قاسم سلیمانی، به دست تروریست های مزدور، یک بار دیگر قساوت، خباثت و چهره پلید دشمنان سنگدل ملت ایران را آشکار ساخت.
تصویر سازی : مدعیان دروغینی که همواره دم از حقوق بشر می زنند حامیان اصلی این مزدوران قسی القلب هستند که امروز افراد بی گناه و مردم مظلوم کشورمان را به خاک و خون می کشند. اینها تاب تحمل اقتدار کشورمان را ندارند و هدفشان ایجاد ناامنی است.
اما به کوری چشمانشان ایران اسلامی روز به روز در مسیر شرافتمندانه و افتخارآمیز خود، بیش از گذشته موفق خواهد بود و ان شاء الله بر توطئه های خباثت آمیز دشمنان فائق خواهد آمد. شهدای مظلوم و بی گناهی که شوق دیدار مزار خاکی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را در دل داشتند و اکنون، زائران افلاکی سردار دلها هستند...
تبارمند بودن : اینکه بدخواهان و مزدورانی که در کشور عزیزمان با ایجاد ناامنی و بمب گزاری ها مثل حادثه های تروریستی سال های گذشته مثل حادثه حمله به کلانتری زاهدان و بمب گزاری های اهواز و حادثه تروریستی حرم شاهچراغ که هدفشان ایجاد کردن رعب و وحشت و ناامنی در کشور هستند.
زاویه دید داشتن : خیلی از خانواده ها به همراه کودکانی که با هزاران امید و آرزو و با پرچم های ایران و در دست داشتن تصاویری از حاج قاسم و همچنین همراه داشتن کیف و کتاب و مداد و دفتر نقاشی و اسباب بازی های خود دوست داشتن در سالگرد شهادت حاج قاسم حضور داشته باشن و بر سر مزار حاج قاسم باشن و او را زیارت کنند و به همه ی هم سن و سال های خود نشان بدن که ما همچنان دوستدار حاج قاسم و رهرو راه او هستیم و پای این نظام دوستداشتنی خود هستیم.
شخصیت پردازی : در بین شهدای این حادثه یک دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی بود که با کلی ذوق و شوق برای دیدار با مزار حاج قاسم خودش را با لباسهای خوشگل پوشانده بود و به همراه خانواده اش با پای پیاده راهی گلزار شهدا شده بودند تا عشق و علاقه اش را به سردار دل ها به نمایش بگذارد اما سرنوشت برایش طور دیگری رقم خورد.
پرداختن به جزئیات :
دختر کاپشن صورتی یکی از شهدای حادثه کرمان
دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی یکی از شهدای انفجارهای تروریستی کرمان بود. دختری 2 ساله به نام ریحانه سلطانی نژاد که به همراه 7 نفر دیگر از اعضای خانواده اش در این حادثه به شهادت رسیدند. اما ریحانه که بود و این حادثه چطور رخ داد؟
انفجارهای تروریستی کرمان دل میلیون ها ایرانی را به درد آورده است. داغ این حادثه برای مردم وقتی بیشتر شد که معلوم شد بسیاری از قربانیان این جنایت هولناک، کودکان خردسال، زنان و دختران بوده اند؛ افرادی که با پای پیاده راهی گلزار شهدا شده بودند تا عشق و علاقه شان به سردار دل ها را به نمایش بگذارند اما سرنوشت برایشان طور دیگری رقم خورد. براساس آخرین گزارش ها، در جریان 2 انفجار تروریستی که بعدازظهر 13 دی ماه در 2 مسیر گلزار شهدای کرمان رخ داد، 90 نفر به شهادت رسیده و عده زیادی مجروح شده اند که حال برخی از مجروحان وخیم گزارش شده است. در این میان انتشار تصاویر حادثه و شهدا، داغ هر ایرانی را بیشتر و بیشتر می کرد و همه تلاش می کردند به نوعی با خانواده شهدا همدردی کنند. از زندگی کوتاه دختری با کاپشن صورتی و گوشواره های قلبی گرفته تا مأمور پلیس و امدادگر هلال احمری که هنگام خدمت رسانی به هموطنان شان به شهادت رسیدند.
دایی ریحانه کوچولو به نام حسین، کارمند دفتر ثبت اسناد ملی در کرمان است. آنها در مسیر گلزار شهدای کرمان موکبی دارند که امسال هم به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم برپا بود و روز حادثه حسین علاوه بر 2فرزند خودش، فرزندان 2خواهرش را که ریحانه هم یکی از آنها بود، با خود به موکب برده بود.
قرار بود بچه ها تا زمانی که مادرانشان به گلزار شهدا می روند، زیارت می کنند و برمی گردند، در موکب نزد حسین بمانند. بعدازظهر بود و ظاهرا آنها برگشته بودند که انفجار اول رخ داد. محل انفجار با محل موکبی که بچه ها آنجا بودند فاصله داشت. حسین بلافاصله همسر و بچه های خودش به همراه دو خواهرش و بچه های آنها را سوار ماشین کرد تا آنها را به محل پارک ماشین شان برساند که سوار ماشین شود و قبل از اینکه اتفاقی برایشان بیفتد به خانه برگردند. همگی سوار شدند و به محلی رفتند که ماشین ها پارک بودند. یعنی همان محلی که انفجار دوم رخ داد. حسین همسر و خواهرانش و بچه ها را از ماشین پیدا می کند. به خیال اینکه آنجا دیگر امن است. بچه ها به سمت ماشین شان می روند و حسین خودش به سمت موکب و جایی که انفجار اول رخ داده بود برمی گردد تا شاید کمکی از دستش بربیاد. او می رود و همسرش و 2خواهرش به همراه بچه ها به سمت ماشین می روند که سوار شوند و به خانه برگردند اما در همان هنگام انفجار دوم رخ می دهد.
انفجار دوم درست در محلی رخ داد که همسر حسین، 2 خواهرش و بچه هایشان حضور داشتند. یکی از خواهران حسین فاطمه نام داشت که ریحانه و محمدامین فرزندان او بودند. فاطمه و هر دو فرزندش در این حادثه به شهادت رسیدند. خواهر دیگر حسین سمیه نام داشت. فرزندان او فاطمه زهرا و مهدی نام داشتند که آنها نیز به شهادت رسیدند. دیگر شهدا نغمه، همسر حسین و دختر 9ساله اش به نام مریم بودند. البته پسر 12ساله حسین به نام امیرعلی نیز همراه آنها بود که در این حادثه مجروح شد و در بیمارستان در بخش مراقبت های ویژه نگهداری می شود. نقاط قوت و ضعف روایت: نقاط قوت : 1- ایجاد شدن موج همدلی و همراهی در سراسر کشور با توییت ها و واکنش های چهره های مختلف بازیگران و ورزشکاران با همدردی با حادثه دیدگان
2- اقدام سریع در جواب حادثه تروریستی.
سپاه پاسداران در عملیاتی انتقامی در واکنش به حملات تروریست ها به کرمان و سیستان و بلوچستان، اهدافی در اربیل عراق و سوریه را با موشک های بالستیک در بردهایی تا حداکثر 1200 کیلومتر هدف قرار داد.
3- دشمن دیگر میداند که این تازه اول کار است و انتقام سخت تا نابودی کامل اسرائیل و استکبار جهانی ادامه خواهد داشت.
نقاط ضعف : 1-اطلاع رسانی نادرست
بعد از انفجار اول، به سرعت این شایعه پیچید که کپسول گاز منفجر شده است!
چه هدفی پشت این شایعه بوده است؟
آیا اگر مردم می دانستند که عملیات تروریسی رخ داده و به سرعت آنجا را ترک می کردند، بمب دوم که 20 دقیقه بعد منفجر شد، تلفات کمتری نداشت؟
2- ایجاد امنیت بیشتر
این حادثه خونبار، باید زنگ هشداری جدی برای سیستم امنیتی ما باشد چرا که بروز چنین فاجعه ای آن هم در یک مراسم رسمی و از پیش اعلام شده، صرفاً می تواند ناشی از “باگ” های جدی در سیستم باشد.